loading...

آئین مستان

متن روضه شهادت امام حسن,شهادت امام حسن,روضه شهادت امام حسن,امام حسن,روضه امام حسن,متن مداحی شهادت امام حسن,متن مداحی امام حسن,مداحی شهادت امام حسن,مداحی امام حس

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3748 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 271 زمان : نظرات (0)

اَلا امامِ غریبان، سلام یا سلطان
امیدِ قلب ضعیفان، سلام یا سلطان

من و گدایی این در، تو و سخا آقا!
نظر به حالِ گدایان، سلام یا سلطان

خوشا غلامیِ دربارِ حضرتت، یک عُمر
تو و عطا به غلامان، سلام یا سلطان

منم که نوکرِ کویِ شَهِ خراسانم
تویی تو شاه خراسان، سلام یا سلطان

*بعد از دوماه چی میخوای از امام رضا؟...*

به جان نثاري تان مفتخر شدن زیباست
مرا بخوان ز شهیدان، سلام یا سلطان

گناهکارم اگر، ای رضا تو را دارم
منم ز خیلِ مُحبان، سلام یا سلطان

اگر اجازه دهی یک حرم بیایم باز
بگویم از دل و از جان، سلام یا سلطان

«سلام آقا! که الان روبروتونم
من اینجامو زیارتنامه میخونم
بذار سایه ات همیشه رو سرم باشه
قرارِ ما شبِ جمعه حرم باشه
حرم گفتم، هوای کربلا کردم
هواییتَم، فقط دورِ تو میگردم»

به صحن صحنِ حریمت طواف باید کرد
به ذکرِ نابِ رضا جان، سلام یا سلطان

ضیافت تو بهشتِ همیشۀ اَحباب
که من شدم به تو مهمان، سلام یا سلطان

رئوفی و به دلِ آشفتگان نظر داری
اَلا امامِ رئوفان، سلام یا سلطان

نوشته بر دَرِ جنت به خطّ نورانی
بگو به روضۀ رضوان سلام یا سلطان

* چقدر امشب بهت سلام دادم آقاجانم! به امید اینکه یکی از سلام هامو جواب بدی، نه من اشتباه گفتم، آقا به ما سلام کرده ما داریم جواب سلامِ آقارو میدیم...از همین جا دلت رو ببر حرمش، بعضی ها میرن صحنِ گوهر شادش، بعضی ها میرن صحن قُدسش...*

هر آنکه کرب و بلا، اربعین نشد رزقش
بگوید از دلِ سوزان، سلام یا سلطان

برای جدِّ غریبت که پِلکِ تو شد زخم
شده مُحبِّ تو گریان، سلام یا سلطان

غمِ اسیری زینب، غمِ یتیمان هم
تو را نموده پریشان سلام یا سلطان

به انتقامِ غریبان دعا کن ای آقا
عزیزِ عترت و قرآن، سلام یا سلطان

چگون دل بِکَنم ازلباسِ ماتمِ تو
چه گریه ها که نکردم دو ماه درغمِ تو

*خداحافظ پیرهن مشکیِ مُحرم، خداحافظ  پارچه های مشکیِ مُحرم، خداحافظ گریه های تویِ ماهِ صفر، خدا حافظ اربعینِ حسین، خداحافظ کربلایِ اربعین...*

نه ما فقط همه ی کائنات سینه زدن
در این دو ماه شب و روز پایِ پرچمِ تو

در این دو ماه چه دلها که از غمت لرزید
چه مُرده ها که مسیحا شدن با دَمِ تو

چه روضه ها که شنیدیم و زنده ایم هنوز
چگونه جان نسپردیم در مُحرم تو

* حال ما مثل اونایی است که میخوان از حرم خداحافظی کنند، هی سلام میدن، بعد چند قدم میرن، دوباره برمیگردن، آقا! شاید دوباره نتونم برگردم حرمت، شاید دیگه مُحرم نباشم...*

شاید به محرم نرسیدم آقا
این اشک علی الحساب پیشت باشد

آقا جان من رو حلال کن، من امسال خوب برات گریه نکردم...

هنوز خونِ تو در قتلگاه میجوشد
چه کرده با دلِ عشاق جسمِ درهمِ تو

دوباره ماهِ غمِ تو تمام شد اما
چگونه دل بِکَنم از لباسِ ماتمِ تو

*امشب امام رضا میخواد برای همه ی ما روضه بخونه، روضه خون امام رضاست، ما هم گریه کن...*

یابن‌الشبیب! عمه‌ی ما راه دور رفت
می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت

آتش گرفت چادرش اما کسی ندید
پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید

پنجاه و پنج سال  بدون غمی نبود
تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود

پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند
مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند

یابن‌الشبیب! عمه‌ی ما احترام داشت
چندین امام زاده و چندین امام داشت

پیشِ بزرگ قافله فریاد می‌زدند
یابن‌الشبیب! بر سرِ او داد می‌زدند

یابن‌الشبیب! دختر دلگیر را زدند
پنجاه و پنج ساله زنی پیر را  زدند

یابن‌الشبیب! آتش خیمه امان  نداد
فرصت به روی زخمی دختران نداد

یابن‌الشبیب! بسکه زمین خورد جان نداشت
می‌خواست راه علقمه گیرد توان نداشت

از پیشِ نیزه‌هایِ شکسته عبور کرد
او را به دست‌های خودش جمع و جور کرد

او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت
او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت

غریبِ گودالی،  یارالی
تشنه و بی حالی، یارالی

زیرِ سُمِ اسبا، یارالی
زخمی و پامالی،  یارالی

چیزی نموند از بدنت
با همه چیز میزدنت

تنها تویِ یه گُلِ جا
غریب گیر آوُردنت

صدات چه آرومِ، یارالی
تیغِ رو حُلقومِ، یارالی

مادرمون میگه، یارالی
بچه ام مظلومِ، یارالی

رگات چه نامرتبِ
شمر چقدر بی ادبِ

به من میگه تَنِ حسین
به زیرِ نعلِ مَرکبِ

تنها نذار مارو، یارالی
خیمه ی زن هارو، یارالی

می سپاری دستِ کی؟ یارالی
زینبِ کبری رو، یارالی

غصه مگه امون میده
بی تو رقیه جون میده

خولی داره به لشکرش
خیمه هارو نشون میده

*اباصلت دید امام رضا عبا به سر کشیده و افتان و خیزان داره میاد، جوری که روایت میگه: پنجاه بار امام رضا به زمین نشست و بلند شد، همینطور مثل مار گزیده امام رضا داره به خودش میپیچه... فرمود: اباصلت! فرش های حجره رو جمع کن، میخوام مثلِ جدم حسین جون بدم، میخوام این صورتم رو رویِ خاک بذارم، هی بگم: حسین!...اما جوادش اومد سرِ امام رضا رو بغل گرفت...
تویِ این عالم قرار نیست، سرِ هیچ کشته ای رویِ زمین بمونه اِلا حسین... همه رو یکی بود سرشون رو بغل بگیره، اما اربابِ من و تو اون لحظه های آخر صورتش رو گذاشت رویِ خاکِ کربلا، از زیر چشم هی داره خیمه هارو نگاه میکنه، دید یکی از دور داره میاد، به سر میزنه، به سینه میزنه...*

به سمت گودال از خمیه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من

*نوشتن امام رضا اینقدر غریب بوده، کسی رو نداشته براش گریه کنه، زنهای توس مهریه هاشون رو بخشیدن، گفتن: مهریه هامون رو میبخشیم، فقط به ما اجازه بدید ما بریم تشییع جنازه امام رضا، میگن: امام رضا کسی نداره، ما بریم زیرِ تابوتش رو بگیریرم، زنهای شهر توس همه گُل آوُردن، رویِ تابوتِ امام رضا ریختن، همه گریه میکردن برا امام رضا، اما یه شهر دیگه هم من سراغ دارم، زنهای اون شهرهم همه جمع شدن، روی پشت بامها رفتن، بعضی هام اون پایین می رقصیدن، کف میزدن، هلهله میکردن، چه خبر شده؟ میگن: یه عده خارجی آوُردن، ای حسین!

.

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 260 زمان : نظرات (0)

تا خداوندان شمایید و گدایانیم ما

در مسیرِ طوس آهویِ بیابانیم ما

پشتِ سقاخانه ات دنبالِ درمانیم ما

سربلندیم و سرافرازیم و بارانیم ما

زیرِ دِینِ گنبدِ شاهِ خراسانیم ما

دستِ ما خالی که باشید زود بالا میرود

پای مجنون بشکند هم سوی لیلا میرود

غالباً «لن» که بیاید صحبت از «لا» میرود

لا الهِ ما اگر دنبالِ الّا میرود

علتش این است که با تو مسلمانیم ما

دلخوشی ماست لانه کنجِ ایوان داشتن

نوکری در گوشۀ میخانه تا جان داشتن

وقت حاجت داشتن شاهِ خراسان داشتن

از کریمان خواستن‌یعنی دو چندان داشتن

شکر لله رعیتِ دربارِ سلطانیم ما

ما کبوترها دم گنبد مقرب میشویم

بال ما دورِ تو که پر زد مقرب میشویم

هرکجا نام تو می آید مقرب میشویم

در زیارت های قم مشهد مقرب میشویم

با همین آواره بودن عبدِ جانانیم ما

می نوازد گاه گاهی هم سلیمان مور را

وا مکن از خانه ات این وصله ی ناجور را

شاد کن سلمانی بی تاب نیشابور را

قول دادی پر کنی تنهاییم در گور را

زیر خاک آقا بدون تو پریشانیم ما

سجده هایم یا رضا و ربنایم یارضا

می زنم هر شب صدایت کن صدایم یارضا

می شود آمین دعایت با دعایم یارضا

دیر شد آقا چه شد پس کربلایم یارضا

ناخوش احوالیم آقا دیده گریانیم ما

سر در این خانه ها با ما و پرچم با خودت

دستۀ سینه زنی با ما ولی دم با خودت

روزی اشک تمام نوکران هم با خودت

واقعاً دلواپسیم آقا محرم با خودت

از عزاداران آن آقای عطشانیم ما

*قربونت برم آقاجان .. روضه بخوانم گریه کنید، برا غریب بلند بلند گریه کنید آخه غیرِ پسرش هیچ کسی بالاسرش گریه نکرد .. امام مظلومِ ما میان حجرۀ در بسته دیدن پیراهنشُ بالا زد فرشِ حجره رو جمع کرد سینه رو، رو خاک گذاشت .. اباصلت میگه دیدم هی رو خاک میغلته .. هی میگه جگرم میسوزه .. اما یه وقتی دیدم صدا زد بُنّی کجایی .. دیدم درِ حجره باز شد یه آقازاده ای مثل خورشید وارد شد گریه میکرد .. اومد سرِ بابارو به زانو گرفت .. دیدم خم شد لب های رو گذاشت رو لب های امام رضا .. گریه امانش نمیده .. هی میگفت ابتا .. ابتا .. اجازه بدید گریزمُ بزنم خود امام رضا فرمود یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ .. بر هیچی خواستید گریه کنید بر حسین گریه کنید ..*

رفته رفته نالۀ مظلوم دارد می رسد

مادری با کودکی معصوم دارد می رسد

آه آه خواهری مهموم دارد می رسد

خنجرِ کندی روی حلقوم دارد می رسد

از غم انگشترش پاره گریبانیم ما

چکمه ای آمد کنار پیکرش یابن شبیب

روی تل می زد به صورت خواهرش یابن شبیب

جای او شمر آمده بالا سرش یابن شبیب

آه آه از ضربه های آخرش یابن شبیب

انتهای روضه را زنده نمی مانیم ما

*قربونت برم حسین جان .. امام رضا جد غریبتونم دست و پا میزد میگفت جگرم .. اما یا علی ابن موسی الرضا هیچ کسی مزاحم جان دادنِ شما نبود شما با خیالِ راحت جان دادی .. آقازاده‌ت اومد سرِ شما رو به دامن گرفت .. یا اباعبدالله .. اما کربلا انقدر بگم گودال وسیع نبوده اما نانجیبا از هم سبقت میگرفتن .. ریختن سرِ حسین .. ای حسین ..

آقاجان شما تو حجره خودتون بدنتون رو خاک آلود کردید .. اما نانجیبا با پا ابی عبدالله رو میچرخاندن .. ای حسین ...

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 220 زمان : نظرات (0)

بگو به موسی عمران به کوه طور مرو

وگر نه با اَرِنی، لَن تَرانیت اولی ست

زِ کوه طور بیا خدمت رضا در توس

که در جمال خدایی او خدا پیداست

 چه اختلاف لطیفی به موقع اعجاز

 میان موسی عمران و زاده موساست

برای خلقت آن اژدهای هول انگیز

همیشه تکیه موسی بر آن بلند عصاست

ولی امام، نگاهی به نقش پرده نمود

زِهیبت نظرش شیر زنده شد، برخاست

 یکی به فیض عصا و یکی زِ نور نگاه

ببین تفاوت رَه از کجای تا به کجاست؟

مگر زِ تربت پاکش به تابِ طُره حور گره زدند

که مُشکین شمیم و غالیه ساست

غبار خاکِ قدمهای زائر حرمش

 گهی به دوش نسیم و گهی به دست صباست

یکی بَرد به چمن تا به گُل ببخشد بوی

 یکی بَرد به شفاخانه ها که محض شفاست

 علی عالی اعلی، که نام اقدس او

 ز اسم حضرت حق، سر علم الاسماست

 شعاع نور خدا، جلوۀ جلال نبی

جمالِ علمِ علی، نور دیدۀ زهراست

 زِ پاره های جگر، ثانی امام حسن

که پارۀجگر پاک سیدالشهداست

 همیشه تا بود این آفتاب چشمۀ نو

ر هماره تا به فلک ماه اَنجمن آراست

 غریب کوس شهنشاه توس پا برجا لِوای دولت او

 زین بخش ارض و سماست

 *حالا ماها چه کار کنیم؟ مردم .. *

 سزد که بر سر خورشید سایه اندازیم

 کنون که سایۀ شمس الشموس بر سرماست

..... *حضرت زهرا سلام الله علیها  به اون روضه خون در عالم رویا فرمود: هر موقع خواستید روضه بخونید مخصوصا شبهای جمعه، حواستون باشه ، روضه وداع بخونید من میام*

ای که خوش میرویُ و میبری همراهت

جان سر بگردان و ببین حال منِ سرگردان

بعد خود دستِ چه کس می سپُری زینب را

 دستِ سقای حرم ، یا که به چِنج گرگان؟

 به دهر هر خبری هست زیر پرچم توست

 کسی اگر در دیگر زند، زِ بی خبریست .

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 197 زمان : نظرات (0)

یا ذالکرم به غربت عشاق رحم کن

*اين شب و روزا خيلي ماهارو مسخره مون میکنن، میگن: چتونه؟ سیاه پوشی یه روز ،دو روز،ده شب، زخم زبون میزنن...خوشبحال اوني كه دو ماه مشکی می پوشه، غذا میارن براش مراعات میکنه، کم غذا میخوره، میگه: این روزا بچه های آقام کم غذا خوردن، آب میارن براش نگاه میکنه میگه سلام بر لب تشنه... حسین جان! آبت ندادن ،تشنه کشتن تو رو ميانِ دو نهرِ آب... بعضي ها ،حواسشون به دل امام زمانشون هست، خيلي ها هم الان رفتن شمال تفريح... کاری به دل حجة ابن الحسن ندارن....*

یا ذالکرم به غربت عشاق رحم کن

کی می رسی به داد دل بی قرار ما

صاحب عزا به مجلس ما هم سری بزن

رحمی نما بر این جگر داغدار ما

ای کاش گریه وا کند این دیده بنگرم

در مجلس عزا تو نشستی کنار من

*حواست به آقات باشه، به والله امام زمان میاد، امام صادق به شاگردشون فرمودن دیروز جلسه ی درس نبودی؟ گفت: آقاجان! دیروز اول محرم بود ما رسم داريم، برا جد غریبِ شما روضه می گیریم. اقا تحسین کرد فرمود: دَمِ در من رو ندیدی؟ عرضه داشت آقاجان! تو تاریکی متوجه نشدم، اما چرا داخل تشریف نیاوردید؟فرمود: خواستم بیام داخل اما دیدم‌ مادرم زهرا نشسته ،جدم رسول الله ،امیرالمؤمنین...گفتم من دَمِ در بایستم به گریه کنای جدم احترام کنم...*

 بیمارِ روبه قبله شدیم از فراق تو

دیگر زاشک و گریه گذشتَ ست کار ما

یا صاحب البُکاء سبویی عطا به ما

خشکانده است گناه، دو ابر بهار ما

 *اینقدر چشمام بی حیا شدن دیگه اشک برا روضه ندارم، آقا کجا دارم میرم؟ یه روز تا اسم ابی عبدالله را جلوم میگفتن زار میزدم...*

دامن چشم من از گریه به دریا افتاد

چشم زخمی شده از کارِ تماشا افتاد

 *شب غریبه مدینه است، بی بی زهرا به اون شيخ در عالم رؤيا فرمود: شیخ! چرا روضه ی حسنِ من رو نمیخونی؟ مگه حسن پسر من نیست؟ حسنم غریبه، گریه کن نداره...یه روضه ی حسن برام بخون، چشمی که برا حسنم گریه کنه روز قیامت گریان نمیشه...*

پاره های جگرم می چکد از کنج لبم

عاقبت قرعه به نام من تنها افتاد

 بازهم خاطره هایم همگی زنده شدن

 راه من باز بر آن کوچه ی غم ها افتاد

 یاد آن کوچه که با مادر خود می رفتم

 به سرم سایه ی غربت بابا افتاد

 کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا

 چشم نامرد به ناموسِ علی تا افتاد

 *جگرم وقتی پاره شد که دست مادر تو دستم بود، يه نامردي جلو راهمون رو گرفت....*

آنچنان زد که ره خانه ی خود گم کردیم

آنچنان زد که به رخساره ی گل جا افتاد

 *امام صادق فرمود: اگه برگ گلی رو صورت مادرم می نشست ردش میموند....*

مادرم میخورد به دیوار و گهی روی زمین

 چشم زخمی شده اش از کار تماشا افتاد

 *دیدم دست رو زمین میکشه، گفتم: مادر! بلند شو اینجا بمونیم اين نامرد میکُشه مارو....فرمود: حسنم !دیگه چشمام جایی را نمیبینه...يازهرا....*

 من از آن دست و کشیدن به زمین فهمیدم

 گوشواری که شکست، دست در آنجا افتاد

 *امام مجتبی میفرماید: نشست رو زمین مادرم ،زمین گیرشد، نتونست بلند شه...فرمود: چشام دیگه نمیبینه مادر... مادر! مگه این بی حیا چطور زد؟بی هوا زد، بد زد...دستش خیلی سنگین بود . یاد اون روضه ای افتادم كه امام سجاد می فرماید: من و عمه ام را به یه طناب بسته بودن، بچه ها بین طناب بودن.ما را از درهای مختلف وارد میکردند...دَمِ در یه عده با چوب ایستاده بودن مارو میزدن... یه مرتبه دیم عمه ام رو زمین نشست، گفتم: عمه! پاشو مگه نمیبینی دارن بچه ها را میکُشن....فرمود: عزیزِ برادر! چنان چوب به سرم زدن دیگه چشمام جایی را نمیبینه ...حسین...خود امام حسنم میگه: "لا یوم کیومک یا ابا عبدالله" امام حسین گریه می کرد، سر امام حسن تو بغلش بود، گفت: داداش! غارت زده به اونی نمیگن که مالش رو ببرن، غارت زده منم که داداشی مثل تو را دارم از دست می دم....امام حسن فرمود: داداش! گریه نکن، با گریه ی تو اهل آسمان گریه میکنن... داداش! من دارم جون میدم سرم تويِ دامن توئه...زن و بچه ام در امنیتن، زینب کنارِ من نشسته.عباس کنارمه... آري يه زمانی اومد، ابي عبدالله صورت رو خاکِ کربلا گذاشت، تو اين حال میگن: سینه ی محتضر را سبک كنيد...اما يه وقت ببینه سینه سنگین شد " والشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه..."*

مادرش گوشه ی گودال تماشا می کرد

غرق خون شد به خدا کامِ اباعبدالله

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 259 زمان : نظرات (0)

به جون مادرم ازت نمیگذرم
بردار پاتو از چادر مادرم

حیف که قدت ازم نامرد بلندترِ
برو یکم عقب،  ناموسه حیدرِ

غیرت مگه نداری، حرمتشو نگهدار
مگه نمیبینی که با سر خورد به دیوار

چه ضربه ای زدی که شکسته زیر اَبروش
کُشتی مادرم رو لگد نزن به پهلوش 

ای مادر جَوُونم! جَوُون قد کمونم!

*امام رضا فرمود برای مادر ما بلند بلند گریه کنید، فرمود روضۀ مادرمون که میشه، مثل اسپند رو‌آتیش باشید...
 داری گریه میکنی دادبزن بگو‌مگه میشه جلوی بچۀ شیش،هفت ساله اینطور مادرش رو بزنن؟ ای وای مادر ...*

خونه از این وره کجا داری میری
میکِشی تا که دست به پهلو میبری

مادر تو رو خدا بلند شو از زمین
بگو مدد علی، امیرالمومنین

چند قطره خون کنار معجر تو نشسته
بشکنه دستایی که گوشوارتو شکسته

من باورم نمیشه چطوری زنده موندم
خودم خاکای روی چادرت رو تکوندم

ای غریب آقا ...ای غریب آقا...

.

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 355 زمان : نظرات (0)

بعد مادر مغیره را می‌دید
هی مُکرر مغیره را می‌دید
 روی منبر مغیره را می‌دید
پیش آن در، مغیره را می‌دید

او که این روزها کنارش بود
زدن خانم، افتخارش بود
 غم‌همین بس که
مغیره به حسن‌ میخندید 

یادش افتاد، روی پا برخواست
دست نامرد بی هوا برخواست
آنچنان خورد که صدا برخواست

روضه‌ام گیر سنگ دیوار است
همه تقصیرِ سنگ دیوار است

*فقط مادر افتاد؟ نه!...*
پسر ارشدش زمین افتاد
با تمام قدش زمین افتاد

بعد ضرب بدش زمین افتاد
چقدر بد زدش، زمین افتاد

*آخ! امان از این کوچه، آه قنفذ میزد میرفت کنار، مغیره میزد میرفت کنار، یه بی شرفی می اومد جلو، میگن هم چپ دست بوده هم دستش خیلی سنگین بوده ..این از یه کوچه ...
اما یه کوچه سراغ دارم، دیدن زینب داره دوان دوان داره میاد، یه کوچه درست کردن وای .. یه عده نامحرم، سنان میزد میومد کنار، خولی میزد میرفت کنار، حرمله می اومد، اما تو اینا یه بی شرفی بود  مثل نشونه ای که از مدینه از دومی دادم، اینجا میخوام یه نشونه بدم اون بی شرف مدینه دستش سنگین بود، این بی شرف کربلا دیدن با چکمه داره میاد پای سنگین و سینۀ حسین....*

 

تعداد صفحات : 197

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 16
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 168
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 1,435
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 1,435
  • بازدید ماه : 103,978
  • بازدید سال : 1,146,119
  • بازدید کلی : 19,651,947